(مرد خندید و گفت:( آها... فهمیدم.پس اون جا همه اربابند.
(.نه ، این جور که نه، اون جا نه کسی اربابه نه رعیت)
:مرد لحظه ای اندیشید و این گونه نتیجه گیری کرد
(.نه ، این جور که نه، اون جا نه کسی اربابه نه رعیت)
:مرد لحظه ای اندیشید و این گونه نتیجه گیری کرد
( ?یعنی نه کسی کار می کنه و نه هیچکس رنج می کشه، درسته)
(.نه میلیون ها نفر کار می کنند و رنج می کشند)
(خوب... این ها رعیتند دیگه)
از این لحاظ درسته یک عده رعیت وجود دارند)
(. ولی اربابان اون ها ماموران پلیس یا بازرگان ها هستند
No comments:
Post a Comment