Sunday, September 16, 2007

60


(مرد خندید و گفت:( آها... فهمیدم.پس اون جا همه اربابند.
(.نه ، این جور که نه، اون جا نه کسی اربابه نه رعیت)
:مرد لحظه ای اندیشید و این گونه نتیجه گیری کرد

( ?یعنی نه کسی کار می کنه و نه هیچکس رنج می کشه، درسته)

(.نه میلیون ها نفر کار می کنند و رنج می کشند)

(خوب... این ها رعیتند دیگه)

از این لحاظ درسته یک عده رعیت وجود دارند)

(. ولی اربابان اون ها ماموران پلیس یا بازرگان ها هستند

No comments: