Friday, September 28, 2007

73


.اینم جزوی از خاطرات ما که شاید روزی یاد بیاریم و حسرت بخوریم
وقتی اون خاطره ها رو یاد میارم هوا واسم بارونی میشه من یه چکمه با یه بارونی آبی پوشیدم

.همه جا بوی کاه و چوبی میاد که آتیش زدنشون

.طعم سر مداد که همیشه تو دهنم بود و می جویدمش ته مداد سیاه همیشه خوشمزه تر از مداد قرمز بود

مهر ماه حس های عجیبی داره

6 comments:

Anonymous said...

nakheirammmmmm.ki gofte ke tahe medad meshki khoshmazetare?only medade ghermez.ham banamak tar bood ham inke labo ghermez mikard;))

Rasa said...

masale inke man hamishe male medad pak kon bod tame tokhme morgh gandide midado ba mazajam sazgar nabod

Anonymous said...

che khoshmazzast nostaljick ba dast pokhte to. rafigh.

Anonymous said...

www.afarrokhi.blogfa.com
نظرتو راجع به اين پست "خانم، قهوه چشمهاي شما نوشيدني است؟" بگو قهو اسپرسو با دو قاشق شكر. لطف مي‌كني.

Unknown said...

فکر گذشته نیستیییممم ... به یاد نمی آوریمممم ... (فعلا)

Anonymous said...

yadesh bekheir...